فصل گرما و حجاب


 
فصل گرما و حجاب
این روز‌ها به تدریج لباس‌های تابستانه وارد بازار می‌شود و جالب اینجاست که امروز ویترین‌های فروشگاه‌های لباس کالاهایی را به مردم عرضه می‌کنند که هیچ سنخیتی با معیار‌های اسلامی ـ ایرانی نداشته و تقلیدی کورکورانه از غرب است.

 

پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست توسط زنان مسلمان‬، در برابر مردانی است که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده می‌شوند.

از نظر اسلام حجاب فقط اختصاص به زن ندارد بلکه نوعی پرده است که در روابط میان زن و مرد وجود دارد.

حجاب آن گونه که بعضی‌ها پنداشته‌اند صرفاً یک تکلیف شخصی نیست، بلکه افزون بر آن یک مسئله عاطفی، روانی، خانوادگی و اجتماعی است.

حجاب در لغت به معنی پرده، روپوش و روبند است و از نظر اسلام عبارت از اینکه زن در معاشرت خود با نامحرم بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد.

اهمیت حجاب و پوشش اسلامی تا جایی است که خداوند متعال در بسیاری از سوره‌های قرآن از آن به عنوان یک ضرورت یاد می‌کند و آن را حافظ انسان در برابر بسیاری از بیماری‌های جسمی و روانی می‌داند.

در اسلام حجاب مانع گمراهی و خودنمایی زنان بیان شده و حافظ حرمت، آداب، عفت و حیا است.

هدف اسلام از حجاب آن است که زن مسلمان با فراغت کامل بتواند وظایف و رسالت اساسی خویش را انجام دهد که حفظ نسل انسان، پرداختن به شئون خانه و خانه‌داری، تربیت کودک و اهمیت دادن به آن است.

دین مبین اسلام حجاب را به عنوان عامل مهم حفظ و اعتلای شخصیت فردی زنان و تحکیم بنیان خانوادگی و عفت و اخلاق اجتماعی واجب کرده و حضرت یوسف و مریم را به عنوان اسوه‌های عفاف و پاکی معرفی کرده است.



ادامه مطلب
[ 5 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 14:15 ] [ علیرضا موذنی ]
[ ]

حجاب در نماز

آیا پوشش و حجاب زن در هنگام نماز در مکانی که نامحرمی نیست، واجب است؟

   

پوشش زن درمقابل نامحرم دارای حکمت ها و فلسفه هایی است که عبارتند از جلوگیری از فساد و حفظ حرمت و احترام زن در برابر نامحرم، که در جای خود مورد بررسی قرار می گیرد؛ اما پوشش و حجاب زن در هنگام نماز در مکانی که نامحرمی نیست، ربطی به فلسفه و حکمت فوق ندارد.

همچنان که پزشک و پرستار و نظامی و پلیس و...لباسی که در محل کار خود می پوشند، هر چند پوشش محسوب می شود؛ اما ربطی به اصل پوشش ندارد، بلکه این پوشش، اقتضای شغلی آنهاست.
نمازیک عمل عبادی است که دارای حمکت های خاص خویش است. در نماز خداوند از بنده چند چیز می خواهد:

1-طهارت بدن از چیزهای نجس
2-داشتن نیت الهی
3-وضو که نوعی دیگر از طهارت است
4-انتخاب مکان مناسب که خدا می خواهد، مهم ترین پرهیز از مکانی صاحب آن راضی نباشد
5-ایستادن به سمتی که خدا خواسته، یعنی به سمت کعبه معظمه
6-انجام حرکاتی که خدا خواسته است
7-گفتن عبارات و ذکرهایی که خدا امر کرده است.

یکی از این موارد، پوشش نمازگزار است که نباید نجس و غصبی باشد.




ادامه مطلب
[ 5 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 10:37 ] [ علیرضا موذنی ]
[ ]

شکل پوشش فاطمه سلام الله علیها در بیرون از خانه چگونه بود؟

چکيده: مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی در ایام فاطمیه سال 1374 به شرح خطبه فدک حضرت فاطمه( درود خدا بر او باد) پرداخت و در جلسه اول به شکل پوشش اسلامی زنان در جامعه بر اساس سیره آن حضرت اشاره کرد.

متن زیر گلچینی از کتاب این استاد اخلاق با نام "شرح خطبه فدک" است که درباره شرایط زمانی و مکانی سخنرانی حضرت فاطمه(س) در مسجد پیامبر(ص) است که می خوانید:

* لَمّا أَجْمَعَ[۱] اَبُوبَکْرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنْعِ فاطِمَةَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلِکَ.

زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا(س) شوند. این خبر که به حضرت زهرا(س) رسید. ایشان همه را خبر کرد و پس از پوشیدن لباس ها برای سخنرانی به سمت مسجد رفت. نوع و چگونگی پوشش حضرت زهرا را همه روایت کرده اند:

پوشش اول : بزرگتر از روسری‏های فعلی زن ها به صورتی که سر و سینه و گردن را می‏پوشانده است

* لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِهٰا

لاث به معنی پیچیده است. خمار چیزی بوده است بزرگتر از روسری‏های فعلی زن ها به صورتی که سر و سینه و گردن را می‏پوشانده است و همان است که در آیۀ شریفه آمده است:

* وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ[۲]

روسری‏هایشان را طوری روی سر بیندازند که سینه را بپوشاند.

خُمر جمع خمار است. به هر حال وقتی این خبر به حضرت زهرا(س) رسید برخاستند و خمار را بستند. لاثَ به معنای پیچیدن است. از لفظ خمار هم معلوم می‏شود که حضرت طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان پوشیده شده بود.






ادامه مطلب
[ 5 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 10:34 ] [ علیرضا موذنی ]
[ ]

داستان واقعی و آموزنده از رهایی یک دختر از نگاه های ناپاک

داستان واقعی و آموزنده از رهایی یک دختر از نگاه های ناپاک .  حضرت علی (ع): زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است خانوووووووم…. شــماره بدم؟ خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟ خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟ 

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد. … روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت… شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….! دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند… دردش گفتنی نبود…!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد… وارد حرم شد و کنار ضریح نشست زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن… چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد… امــــا… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد! احساس امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد… دید چـــادر امامــزاده را

[ 5 / 2 / 1392برچسب:, ] [ 9:42 ] [ علیرضا موذنی ]
[ ]